کتاب مجموعه اي از 7 داستان کوتاه است . داستان ها اصولا در غرب کشور اتفاق مي افتند و فضاسازي نيز بر اساس برف و سرماست . داستان ها روي مرز رئال حرکت مي کنه و به صورت کامل در فضاي رئال واقع نشده . سايه ترس ، وهم و خرافات بر داستان ها سايه افکنده . در حقيقت وقتي داستان ها را مي خونيد وارد يک فضاي پر رمز و ترسناک مي شيد جايي که بين مرده ها و زنده ها معلق مي شيد يک جور وحشت خاص به خصوص که سرما و برف اين حس جدافتادگي و ترس را بيشتر مي کنه . يکي از دوستان خوبم اين مجموعه را به من پيش نهاد کرد و من هم به همه شما پيش نهادش مي کنم چون چيز جديدي بود . فضاسازي خيلي قشنگ موضوع جديد سبک جالب و زبان روان . ميان حفره هاي خالي : کوهنوردي که در يکي از روستاهاي مرزي به عنوان پزشک خدمت مي کند . در روستايي که مردم عقيده دارند اگر وارد غار بالاي کوه بشوي هرگز زنده باز نخواهي گشت . اين داستانش عالي بود از همه بيشتر دوستش داشتم . واقعا حس ترس را منتقل مي کرد و دنياي مرده ها و زنده ها را به موازات هم . مرض حيوان : بر اساس اين خرافات که اگر از باقي مانده غذاي حيواني بخوري خصوصيات آن حيوان به تو منتقل مي شود .دو مرد در تاريکي بيابان به سوي محل کار خود مي روند و داستاني مربوط با اين خرافات توسط يکي از آنها نقل مي شود . اينم عالي بود . لحظات يازده گانه سليمان : قتل مرموز چند کوهنورد در کوه . داستان زيبا و پرهيجاني بود . تصوير سازي و موضوعش بسيار خوب بود . مردگان : برق پاسگاه قطع شده و يکي از افراد اصرار دارد که مردي را روي کابل ها ديده که سريع جلو آمده . شديدا زيبا قضيه نفرين و ورود مردگان به زمين زندگان يک هفته خواب کامل : مردي که حاضر مي شود يک مرد مست را سوار ماشين خود کند و به مقصد برساند . فضاش با بقيه داستان ها فرق داره . لحن نوشتارش زيباست اما زميني زميني هست . يک تکه شازده در تاريکي : مردي که در گودالي تاريک محکوم به مرگ شده . ترسناک بود اما ارتباط چنداني باهاش برقرار نکردم . درک زيادي ازش نداشتم . گراي پنجاه و پنج : خيلي خاصه . يک ده مرزي دهي که هر روز و هر روز بيشتر در زير برف مدفون مي شود و تنها بازمانده اين منطقه که انگار اب همه دنيا فاصله دارد و جسد دو زن و يک کودک . زيبا بود هر چند کامل کامل لمس نمي شد . قابل ذکر است که داستان " ميان حفره هاي خالي" جايزه بهترين داستان کوتاه جايزه شهرکتاب را از آن خود کرده است .