درباره‌‌ی راهنماي مردن با گياهان دارويي

کتاب «راهنماي مردن با گياهان دارويي» نوشته عطيه عطارزاده، روايت دختر جواني است که در کودکي در اثر برخورد يک گياه سمي با چشمانش بينايي خود را از دست داده است. او که حالا هفده سال دارد تنها با استفاده از بوها و صداها و ادراک مخصوص نابينايان، دنياي پيرامونش را ترسيم مي کند. او در خانه به مادرش در کار بسته بندي و ترکيب گياهان دارويي کمک مي کند، منزوي است و دنيايش به چهار ديواري خانه محدود مي شود. همه چيز برايش در ساختار و وجوه گوناگون اين گياهان و البته رابطه با مادرش خلاصه شده، تا اين که روزي براي يک مراسم خانوادگي از خانه بيرون مي رود و پس از بازگشتن به خانه متوجه مي شود که خيلي چيزها درونش عوض شده است. اين کتاب با جمله ها و توصيف هاي روانشناسي و فلسفي اش، براي عموم خوانندگان جذاب و البته تعمق برانگيز است. مادر مي گويد خيال بزرگ ترين موهبت هر انساني است. آن بيرون آدم ها عاشق مي شوند، اما عشق شان مي گذارد مي رود. ثروتمند مي شوند اما ثروت شان يک شبه به باد مي رود. آدم ها يکديگر را به توهم ساختن جهاني بهتر مي کشند، اما جهان به هيچ وجه بهتر نمي شود. در جهان خيال اما مي توان صاحب ابدي همه چيز شد. مي توان هر چيزي را به دلخواه ساخت. در جهان خيال هر انتخاب امکاني ديگر را منتفي نمي کند. اينجا جهان بدون مرز و دود و خون و تلخي است. مي توان همه چيز را يک جا داشت.

آخرین محصولات مشاهده شده