درباره‌‌ی بهشت يا جهنم انتخاب با شماست (شما عظيم‌تر از آني كه مي‌انديشيد 2)

مردي با خود زمزمه کرد: خدايا با من حرف بزن يک سار شروع به خواندن کرد اما مرد نشنيد فرياد برآورد: خدايا با من حرف بزن، آذرخش در آسمان غريد اما مرد گوش نکرد مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت: خدايا بگذار تو را ببينم ستاره‌اي درخشيد اما مرد نديد مرد فرياد کشيد: يک معجزه به من نشان بده، نوزادي متولد شد اما مرد توجهي نکرد پس مرد با نهايت ياس فرياد زد: خدايا مرا لمس کن و بگذار بدانم که اينجا حضوري داري در همين زمان خداوند پايين آمد و مرد را لمس کرد اما مرد پروانه را با دستش پراند و به راهش ادامه داد.

آخرین محصولات مشاهده شده