دربارهی ربهكا
داستان اين رمان در مونته کارلو و با خواستگاري غيرمنتظره ي مردي جذاب و بي پروا به اسم ماکسيم دو وينتر از قهرمان زن کتاب آغاز مي شود. اين دختر که در کودکي يتيم شده و به عنوان يک خدمتکار زندگي مي کرده است، از شانسي که در خانه اش را زده، بسيار خوشحال است و به سختي مي تواند اين اتفاق را باور کند. اما زماني که قدم در ويلاي ييلاقي ماکسيم مي گذارد، متوجه مي شود که همسر سابق و فقيد شوهرش، سايه اي بزرگ بر زندگي آن ها خواهد افکند،مصيبتي ادامه دار که در زير قبر، زندگي شان را تهديد به نابودي مي کند. عروس جوان داستان که چيز زيادي از همسرش نمي داند، با ورود به اين عمارت بزرگ، به شکلي عجيب به درون زندگي همسر اول دو وينتر کشيده مي شود؛ زني زيبا به اسم ربه کا که يادش پس از مرگ، براي لحظه اي هم فراموش نشده است... اتاق هايش دست نخورده است، لباس هايش آماده ي پوشيده شدن و خدمتکار شرورش[خانم دانورس]همچنان وفادار و آماده به خدمت. شخصيت اصلي اين رمان با دلهره و نگراني نسبت به اتفاقات پيرامون، جستجوي خود را براي فهميدن سرنوشت واقعي ربه کا و راز هاي ماندرلي آغاز مي کند.
كد كالا | 9078 |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ | 1388 |
انتشارات | مصدق |
نويسنده | دافنه دوموريه |
مترجم | آذرميدخت معبودي |
تعداد صفحات | 598 |
نوع جلد | گالينگور |
تاكنون نظري ثبت نشده است.