دربارهی كرگدن (داستان نمايشنامه و نقد و تفسير)
والا بودن در اين تفسير جسورانه از وضعيت انسان با مضحک بودن اشتباه گرفته شده است.اين نمايشنامه پايه ي ثابت تمام کلاس هاي تئاتر و هنرهاي نمايشي قرن 20 ام بوده است.در اين اثر،شهر کوچکي توسط شهروندي که به کرگدن تبديل شده و نظم اجتماعي را زير پا مي گذارد ،محاصره شده است.هرچه شهروندان بيشتري به کرگدن تبديل مي شوند ،زير پا گذاشتن قوانين غيرقابل تحمل تر مي شود.در اين شرايط،مردي به نام برانژه نمي تواند هويت و شکل خود را تغيير بدهد...
مشکل مي توان اوژن يونسکو را، بهتر از اوژن يونسکو تفسير کرد. اوژن يونسکو، زاييده ي دنياي رهايي و تخيل خويشتن است که بي هيچ قيد و بندي، با نگاهي گزنده و مضحک دنيا را به تصوير مي کشاند. با نقب به خود و به من و به تو و ديگري؛ دنيا را مي گويد و درباره ي نوشته هايش مي گويد:؛
وسوسه هاي متناقض يا مکمل مرا به نوشتن وامي دارد: ميل به قدرت، نفرت، ميل به بخشوده شدن، عشق، دلهره، دلتنگي، سرگشتگي، اعتماد به نفس، عدم اعتماد به نفس، اطمينان به آن چه تاييد مي کنم، نياز وافر به آگاهي، نياز وافر به آگاهي دادن، تواضع، تفريح!!! اما اگر براي تفريح بود، اين مشقت، اين خستگي غيرقابل تحمل، زماني که کار مي کنم، از براي چيست؟
مسلما نوشتن نمايش نامه کار بسيار دشواري است. بايد جان کند. بايد قلم به دست گرفت که بسيار سنگين است...
نمايش نامه ي کرگدن يک فانتزي تلخ از مسخ آدم هاست. اين آدم ها چه کساني هستند؟ آدم هايي که گرفتار زندگي روزمره ي خود شده اند و در عالم بي خبري و جهالت دنباله رو آدم هاي پرمدعايي هستند که آنها را تحقير مي کنند. آدم هاي پرمدعايي که فکر مي کنند از آگاهي بيشتري نسبت به قشرفرودست برخوردارند و به آنها فخرمي فروشند؛ در حالي که خود در جهالتي ديگر فرورفته اند. آدم هايي که به جهت برخورداري از ثروت، خودشان را از ديگران برتر مي دانند و نيز آدم هايي که قدرت، آن ها را مغرور و سرمست کرده است.
اينها آدم هايي هستند که در اين فانتزي مسخ شده اند و همگي تبديل به حيوان هايي شده اند که زمين ديگر تاب تحمل سنگيني آن ها را ندارد.
دراين ميان، تنها يک نفر است که درعين بي ادعايي زندگي خود را مي گذراند و از تمامي اين هياهو به دور مانده است و تن به اين مسخ تلخ نمي دهد و همين آدم است که نماينده ي همان مردم اندک جامعه است که زندگي به راستي سالمي را مي گذرانند.
كد كالا | 101388 |
زبانها | فارسي |
انتشارات | نيلوفر |
قطع كتاب | رقعي |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
تاريخ چاپ | 1402 |
نويسنده | جلال آل احمد |
مترجم | جواد فريد |
تعداد صفحات | 239 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.