درباره‌‌ی رازهايي درباره‌ي زنان كه هر مردي بايد آن‌ها را بداند

خطاب به مردها: مي دانم به رغم تلاش هاي من براي توضيح اين اولويت زن ها، حتما پيش خودتان غر مي زنيد که: «چرا کيک عشق زن ها شباهت بيشتري به کيک عشق ما ندارد» يک برش کوچک مختص عشق و بقيه ي برش ها براي ديگر نواحي زندگي. اين منطقي تر و عاقلانه تر است. چرا زن ها بايد اين قدر توجه و وقت خود را براي ما صرف کنند؟ چرا بايد براي حرف زدن با او جدول هايي را از بر کنم؟ چرا اين قدر همه چيز مشکل است؟ اين شکايت خاطره اي را که مربوط به چند سال گذشته است برايم زنده مي کند. در رابطه اي جدي با مردي بودم که او را خيلي دوست داشتم. مشغول يکي از آن بحث هاي داغ درباره ي خودمان بوديم. از آن بحث هايي که وسط آن مردها دوست دارند فرار کنند. سعي داشتم به او توضيح دهم که چرا نياز دارم بيشتر مرا از خود مطلع کند، براي باهم بودنمان برنامه ريزي کند، و همين طور روزها بدون آن که اطلاعي بدهد، ناپديد نشود. او در سکوت به صحبت هايم گوش کرد و سپس با ناراحتي گفت: «چرا سرت به زندگي خودت نيست و اين قدر به من فکر مي کني؟» اي کاش مشغول کارها، پرونده ها و علايق خودت بودي و بعد اگر اتفاق مي افتاد که زنگي به تو بزنم، مي گفتي: «اوه، سلام، چقدر خوشحال شدم زنگ زدي، چند دقيقه است که سرم خيلي شلوغ است. خب، حالت چطوره؟» اما هر وقت که به تو زنگ مي زنم، هيجان زده مي شوي و هر وقت هم که نمي زنم ناراحت مي شوي و قضيه راخيلي بزرگ مي کني. چرا نمي تواني مشغول کارهاي خودت باشي و چرا اين قدر به من فکر مي کني؟» به شوخي به او گفتم: «به عبارت ديگر شما از من مي خواهيد که يک مرد باشم. اينطور نيست؟» پاسخ داد: «نه، من چنين چيزي نگفتم. من فقط گفتم که اي کاش فکرت اين قدر روي عشق متمرکز نبود.» به او گفتم: «همين که گفتم. تو مي خواهي من مثل مردها باشم.»

آخرین محصولات مشاهده شده