درباره‌‌ی آزادي و رخداد در انديشه‌ي هايدگر

«پرسش از ذات آزادي پرسش بنيادين فلسفه است، حتي اگر پرسش راهبر فلسفه پرسش از هستي باشد.» آنچه انديشه‌ي هايدگر درباره‌ي آزادي را از متفکران پيش از وي متمايز مي‌کند، تغيير چارچوب بحث از آزادي است. براي هايدگر آزادي ديگر صرفا در سطح فعل انساني مطرح نمي‌شود، بلکه به عقيده‌ي او ذات آزادي را بايد در نسبت با هستي جست‌وجو کرد. به عبارت ديگر، آن‌چه در بحث درباره‌ي آزادي در کانون توجه اين فيلسوف قرار مي‌گيرد اراده‌ي آزاد انسان نيست، بلکه بنيادي است که اراده‌ي آزاد نيز در نسبت با آن معنا پيدا مي‌کند. اين نوشته مي‌کوشد ايده‌ي آزادي در انديشه‌ي هايدگر را در سه ساحت انسان، جهان و هستي بررسي کند. اگر مسئله‌ي آزادي در هستي و زمان حول محور دازاين جريان دارد و مسير بازگشت دازاين به ذات خود به‌مثابه‌ي امکان محض يا گشودگي هستي را دنبال مي‌کند، در نوشته‌هاي بين سال‌هاي ???? تا ???? مفهوم آزادي استعلايي در نسبت با مفهوم جهان مطرح مي‌شود. در اينجا آزادي، به‌مثابه‌ي بنياد هر بنيان‌گذاري، هرگونه مواجهه و نسبت برقرارکردن انسان با جهان و بدين‌سان طرح‌افکني و ساخت آن را ممکن مي‌سازد. سرانجام، از سال ???? به بعد، مفهوم آزادي بيش از هر چيز با مفهوم هستي گره مي‌خورد و آزادي بر مجال‌يافتگي براي نامستورسازي حقيقت دلالت مي‌کند.

آخرین محصولات مشاهده شده