درباره‌‌ی تكنوفئوداليسم آنچه سرمايه‌داري را نابود كرد

در اين اثر، تز اصلي واروفاکيس اين است که دوران سرمايه‌داري، آنطور که ما مي‌شناسيم، به پايان رسيده است و سيستم اقتصادي جديدي که او آن را «تکنوفئوداليسم» مي‌نامد، جايگزين آن گرديده است. بررسي ها و استدلال هاي او، در اين کتاب، مبتني بر بحران هاي اقتصادي و پاندمي کرونا و ديگر مشکلات امروزه است.
واروفاکيس، در مقدمه‌ي کتاب بحث مي‌کند که مبالغ هنگفت مالي، که براي احياي اقتصادهاي پس از بحران مالي 2008 در نظر گرفته شده است، در عوض، سلطه و قدرت شرکت‌هاي بزرگ فناوري را تقويت کرده است. اين شرکت ها شکل جديدي از نظم اقتصادي و اجتماعي ايجاد کرده اند که در آن به عنوان اربابان عرصه‌ي فناوري شناخته مي‌شوند. به عبارت ديگر ستون‌هاي سنتي سرمايه‌داري -بازارها و سود- جاي خود را به پلتفرم‌هاي فناوري و رفتارهاي رانت جويانه داده‌اند. او سپس به طور خاص سعي مي‌کند تا دلايل اين چرخش را توضيح دهد و تبيين کند که چگونه دگرگوني سرمايه‌داري منجر به تمرکز قدرت در دستان چند غول فناوري شده است. به عقيده‌ي وي، اين شرکت‌ها اينترنت را امري خصوصي کرده‌اند و از کاربراني که به نوبه‌ي خود با هر کليک و تماشا، مانند رعيت کار مي‌کنند، ارزش‌هاي مورد نظر خود را استخراج مي‌کنند. او به تمام اين داستان، نام تکنوفئوداليسم را مي‌دهد که تشکيل شده از دو بخش «تکنولوژي» و «فئوداليسم» است.
واروفاکيس، همچنين، پيامدهاي تکنوفئوداليسم بر آزادي‌هاي فردي و دموکراسي را بررسي مي‌کند. او معتقد است که اين نظام جديد تهديدي جدي براي نهادهاي فردي ليبرال و دموکراتيک است. علاوه بر اين، تکنوفئوداليسم زيربناي تنش‌هاي ژئوپليتيکي زمان ما، به ويژه جنگ سرد در حال ظهور بين ايالات متحده و چين است. او همچنين از نابودي تکنوفئوداليسم سخن مي‌گويد و راه حل‌هاي بالقوه را مورد بحث قرار مي‌دهد. او آنچه را که ممکن است براي سرنگوني اين سيستم جديد و بازگرداندن نظم اقتصادي عادلانه‌تر لازم باشد، تشريح مي‌کند. روش‌هاي مورد نظر نويسنده شامل بازنگري در رابطه‌ي ما با فناوري و ساختارهاي حاکم بر اقتصاد ما است.

آخرین محصولات مشاهده شده