درست روز بعد از انتخابات بود. من و لين برينارد در زيرزمين خانه آنها داشتيم بيليارد بازي مي کرديم که به سرمان زد که اگر يک بچه رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا بشود، چه مي شود؟ تلويزيون روشـن بود. يک عده از بزرگ ترهاي حال گير با کت و شلوار و کراوات دور ميزي نشسته بودند. اولش خيلي توجه نکرديم، ولي همين که فهميديم دارند در باره کارهايي که قرار است حزب دموکرات يا جمهوريخواه در صورت برنده شدن در انتخابات سال آينده انجام بدهند، وراجي مي کنند، توجه مان جلب شد. من معمولا اين جور موقع ها کنترل تلويزيون را برمي دارم و مي روم روي کانال هواشناسي (به نظر من کانال هواشناسي خيلي جالب تر است)، ولي لين يک جورهاي عجيب و غريبي نابغه است و دلش مي خواهد از همه چيز سر در بياورد