درباره‌‌ی همسايه‌ي ديوار به ديوار

زيباترين هاي زندگي را نه مي توان ديد، و نه مي توان لمس کرد، اما مي توان با قلب احساس کرد. جوانه کوچکي که در قلبم نشسته بود، آرام آرام شکفت. عشق سراغم را گرفت و من با تمام قلبم زيبايي و شکوهش را احساس کردم. در ظاهر من شاگرد بودم و او استاد، اما در متن راستين زندگي ام، من زميني خشک بودم و او اقيانوس. من گمشده در مسيري ناشناخته، و او ستاره قطبي به هر سو مي رفتم، راه بازگشتم به سوي او بود.

آخرین محصولات مشاهده شده