دربارهی گربهي يك چشم
فقط يک شليک ند تفنگ ممنوعه را فقط يک بار در شبي پاييزي به سايهاي در حال حرکت شليک کرد. اما يک نفر از پنجره اتاق زير شيرواني او را ديده بود.
و وقتي گربهاي يک چشم را در انباري خانهي پيرمرد همسايه ميبيند، در توري از احساس گناه، ترس و خجالت به دام ميافتد، توري که راه فراري از آن برايش وجود ندارد، تا يک شب مهتابي ديگر در بهار بعد، شبي که رازي برايش آشکار ميشود و سرانجام راه آرامش را مييابد.
كد كالا | 101471 |
گروه سني | نوجوان |
ابعاد كتاب | 19 * 13 |
انتشارات | فني ايران |
تاريخ چاپ | 1402 |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
مترجم | محمد قصاع |
تعداد صفحات | 208 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.