درباره‌‌ی آلگرو ترانه‌ي زندگي

آريل دورفمن هميشه روح موسيقي را در آثارش طنين داده است. گويي موسيقي، آن‌هم در رفيع‌ترين قله‌هايش، بخشي از جان کلام نوشتن اوست. نويسنده‌اي که چندوجهي بودن حقيقت را در پلي‌فونيک بودن آواهاي درست‌ترين نغمه‌هاي تاريخ موسيقي ديده و مي‌بيند؛ از پيوند آن‌چه ميان امر سياسي و موسيقي در تقابل متجاوز و قرباني با آواي شوبرت در «مرگ و دختر جوان» شکل مي‌گيرد تا همين «آلگرو؛ ترانه‌ي زندگي» که فروشدن در رويا و جادوي ادبيات و موسيقي‌ست که جز با اجتماع ديونگان ممکن نمي‌نمايد! داستان ولفگانگ آمادئوس موتزارت که به آرامگاه يوهان سباستين باخ رفته و يقين دارد که چيزي در مرگ بزرگ‌ترين موزيسين باروک وجود دارد که خود رازي‌ست ناگشوده مانده. رمان آلگروي دورفمن اما هم‌چنان رمان صداهاست، رمان اصوات و الحان؛ حرکت در مسير يافتن پاسخ پرسش‌هايي که تاريخ گويي از همه‌ي ما دريغ کرده و اين‌بار موتزارت تا ابد جوان قصد دارد آن‌ها را هويدا کند. اين آلگروي پرشور با حفظ کيفيت رازواره‌ي جنايي‌اش، از دل اروپا به اعماق اعصار تاريخ و افسانه مي‌ رود، هم‌چون روايت عياشانه‌اي از زندگي و زمانه‌ي انجمن نوابغ و نجيب‌زادگان عجيب! دورفمن به مثال کارآگاهي که توامان پژوهشگر تاريخ و موسيقي هم هست، روح زمانه‌اي را در رمانش نشانمان مي‌دهد که بشر هنوز در جدال ايمان و بي‌ايماني بود!

آخرین محصولات مشاهده شده