درباره‌‌ی ژاپن چگونه ژاپن شد

ژاپن يک کشور قديمي است و گفته مي شود نخستين امپراطوري آن 660 سال قبل از ميلاد مسيح تشکيل شد. اين کشور که در جنوب شرقي قاره آسيا قرار دارد، از چهار جزيره بزرگ و حدود چهار هزار و دويست جزيره کوچک تشکيل شده است. جدا بودن ژاپن از قاره آسيا سبب شد تا از بسياري جريانات خاک اصلي قاره آسيادور بماند. به طوري که اشاره خواهد شد همين موقعيت ويژه جغرافيايي يکي از عوامل اصلي پيشرفت سريع آن محسوب مي شود. ساکنان اوليه ژاپن را «آينوها» تشکيل مي دادند که برخلاف ژاپني هاي قديم داراي قد بلند و ريش انبوه بوده اند. بعضي از مورخان معتقدند که آنها از قفقاز و از راه سيبري به ژاپن آمده بودند و بعد از ورود مهاجران جديد، به شمال، يعني جزيره هکايدو، رانده شدند. اکنون آنها، اقليت کوچکي را در شمال کشور تشکيل مي دهند. مردم ژاپن در مقايسه با بعضي ملل ديگر از نظر نژادي و قومي تقريبا يکسان و متجانس هستند؛ البته آن طور هم که تصور مي شود، ژاپني ها از نظر نژادي خالص نيستند. وجود چهره هاي مختلف در اين کشور بيانگر اين واقعيت است. به هر حال نبود اختلاف هاي شديد نژادي و قومي يکي ديگر از عوامل موفقيت اين کشور در رشد و توسعه سريع اقتصادي آن محسوب مي شود. هدف اين نوشته ريشه يابي دلايل فرهنگي توسعه ژاپن است، تا بعضي از پيش نيازهاي توسعه شناسايي شود. روش مطالعه، تاريخي و تطبيقي است؛ مقايسه شاخص هاي غير اقتصادي توسعه، از قرن شانزدهم به بعد، يعني دوره «ادو» را نيز شامل مي شود.
اين کتاب ماحصل سال هاي تامل و تفکر درباره علل موفقيت ژاپن و عدم موفقيت ايران در نيل به توسعه است. تاملاتي که چه به هنگام حضور 28 ساله در دانشگاه شهيد بهشتي و چه به هنگام حضور دو سال پاياني در دانشگاه اروميه و چه به هنگام دوران بازنشستگي به بعد، هميشه در ذهنم حضور داشته است. حضور سالي دوبار در ژاپن اين امکان را فراهم کرد که از نزديک با وجه مشخصه هاي نظام اقتصادي سياسي اين کشور آشنا بشوم و کتاب در دست صرفا اثري کتابخانه اي نباشد.

آخرین محصولات مشاهده شده