دربارهی عاشقانههاي مولوي
مولانا سال ها در حلب و دمشق تحصيل کرده و درس خوانده بود و پس از آن نيز در همان جا به تدريس فقه و علوم ديني پرداخت. ظاهرا ديدار نخست مولانا با شمس در دمشق بود اما پس از آن نيز ملاقات هايي صورت گرفت. پس از آن (صحبت و انقطاع کلي و خلوت) که در آن (برفت از دست و هم شنيد آنچه کس ز کس نشنيد) طريقه و روش مولانا تغيير کرد و به جاي مجلس وعظ و اقامه ي نماز به سماع نشست و چرخيدن و رقصيدن بنياد کرد و به جاي مدرسه و بحث گوش به نغمه ي جانسوز و ني ترانه هاي دلنواز داد.
شمس اما مي گويند در زمان ملاقات با مولانا حدودا 60 سال سن داشت درويشي ساده و مرموز بود. شمس به ظواهر بي اعتنا بود و ( از پسند و ناپسند کوتاه بينان گذشته بود).
مولانا پس از شناخت شمس تبريزي و هم صحبتي با وي چنان شيفته و دل باخته او شد که بحث و درس را کنار گذاشته و تمام وقت در رکاب شمس تبريزي بود. اين احساس دلبستگي ميان شمس و مولانا موجب برانگيختگي حسادت مريدان مولانا شد چنان که نقشه قتل شمس را طرح ريزي کردند. روايات مختلفي مبني بر موفقيت يا عدم موفقيت اين نقشه وجود دارد اما چيزي که مهم است پريشان حالي مولاناست. مولانا پس از غيبت شمس شورانگيزترين غزل هاي عاشقانه را سرود.
دانشمند و عارفي همچون مولانا از علوم نقلي و عقلي و کسبي و کشفي آگاهي داشت اما کسي مثل شمس به او رسم زيستن با عشق را آموخت
اين کتاب گلچيني از عاشقانه هاي مولانا است.
كد كالا | 105355 |
قطع كتاب | جيبي |
زبانها | فارسي |
ابعاد كتاب | 16 × 12 |
انتشارات | مرو |
تاريخ چاپ اول | 1402 |
نويسنده | محمدقاسمزاده |
تعداد صفحات | 128 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.