دربارهی در صحبت پيران
سالها پيش، که توفيق آشنايي با کتاب گرانقدر مقالات شمس تبريزي نصيبم شد، سخني از شمس کنجکاوم کرد و به تأمل واداشت. آنجا که ميگويد: در تبريز، کساني بودهاند که من کمترين، ايشانم که بحر مرا برون انداخته است، همچنان که خاشاک از دريا به گوشهاي افتد. چنينم تا آنها چون باشند. انديشيدم، سخن شمس را نبايد سرسري گرفت. اين چه درياي ناشناختهاي است که شمس - اين نادره پير مرموز مستور - خود را به منزله خاشاکي به گوشهاي افتاده از آن ميداند؟ و يا حسيني هروي، سوالات عرفاني خود را - خواه براي فتح باب آشنايي چنان که روانشاد دکتر زرين کوب نوشتهاند و خواه براي استفاده از ديدگاههاي پيران تبريز - از خراسان به تبريز ميفرستد؟
كد كالا | 105512 |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
انتشارات | كارنامه |
ابعاد كتاب | 22 × 15 |
تاريخ چاپ اول | 1402 |
نويسنده | حمد موحد |
تعداد صفحات | 359 |
نوع جلد | گالينگور |
تاكنون نظري ثبت نشده است.