کتاب «صبحانه مسموم» نوشته لموني اسنيکت، نويسنده‌ آمريکايي است. اين اثر داستاني در دسته ادبيات فلسفي تقسيم بندي مي شود. شخصيت اصلي داستان که راوي رمان است پس از خوردن صبحانه متوجه مسموم بودن آن مي شود. او در ادامه با ديدگاه هاي خاص خود اجزاي صبحانه را مورد کاووش قرار مي دهد تا متوجه شود که کدام بخش به سم آلوده بوده است. اما کتاب بيشتر از آنکه درباره مردي در حال مرگ باشد به مسائل ديگري با ديدي فلسفي مي پردازد که بسيار ساده بيان مي شوند.
داستان از جايي آغاز مي شود که مردي پس از صرف صبحانه يادداشتي را از زير در اتاق دريافت مي کند که در آن نوشته شده صبحانه اي که خوردي مسموم بود. همين يک جمله بنيان نگارش اين کتاب است زيرا اساس پرسش هايي را در پي دارد که منشايي فلسفي دارند. مرد در ادامه داستان به اين فکر مي کند که کدام بخش صبحانه مسموم بوده؟ تخم مرغ، عسل، نان و يا ساير مواردي که خورده است. او پس از اينکه نمي تواند پاسخ درستي براي اين سوال پيدا کند از اين فکر که در آستانه‌ي مرگ قرار گرفته هراسان مي شود و تصميم مي‌گيرد به اين پرسش فکر کند که چه کسي ممکن است او را مسموم کرده باشد. اما براي اين مساله هم پاسخ درستي نمي يابد. فکر کردن به نزديکي مرگ باعث مي شود تا مرد به زندگي‌ و اتفاق‌هايي که از سر گذرانده فکر کند و و در نهايت ناگزير مرگ را بپذيرد.
نويسنده از روايت «صبحانه مسموم» براي کشف چندين مفهوم بزرگتر استفاده مي کند. او اعتقادات فلسفي خود درباره مرگ و همچنين لذت هايي که از ادبيات مي برد را مورد بحث قرار مي دهد. اسنيکت از اين داستان که در ظاهر به شيوه اي احمقانه آغاز مي شود براي بيان افکار خود در مورد ادبيات، زندگي، مرگ و همه چيزهايي که به آن ها علاقه دارد استفاده مي کند.