درباره‌‌ی رو به باد

رمان حاضر از زبان پسري به نام کوروش روايت مي شود که قصد دارد با دختري به نام مهسا از خانواده اي بسيار مرفه و تحصيل کرده ازدواج کند. درست روز معارفه هنگامي که کوروش به خانه ي خانواده ي رفعت مي رود با ديدن زني که در آنجا به عنوان پيشخدمت، کار مي کند حالش دگرگون و بد مي شود. ديدن آن زن او را به تاريکي هاي گذشته اش مي کشاند و تمامي خاطرات مرده را برايش زنده مي کند…

آخرین محصولات مشاهده شده