«ايان سرالير» کتاب «شمشير نقره اي» را بر اساس يک داستان واقعي نوشته است. داستان در زمان جنگ جهاني دوم رخ مي دهد و فقط اسم شخصيت ها و برخي مکان ها عوض شده اند. در اوايل 1940 نازي ها پدر خانواده بليسکي را دستگير مي کنند و به زندان مي برند. روث بزرگ ترين فرزند خانواده سيزده سال دارد، اديک يازده ساله است و برونياي موبور سه ساله. ورشو تحت تسلط نازي ها محلي پر از کشتار و وحشت است و روزگار خانواده بليسکي بدون داشتن پدر روز به روز سخت تر مي شود. بچه ها تلاش مي کنند در ميان خرابه هاي شهرهاي بمباران شده زنده بمانند. آنها مجبور مي شوند سفري طولاني و خطرناک را از لهستان به سوئيس آغاز کنند، جايي که اميدوارند دوباره والدين خود را پيدا کنند. «شمشير نقره اي» ماجراي بچه هايي است که در دوراني سياه و تلخ، سختي هاي زيادي را تحمل مي کنند و با تلاش و مقاومت روزنه هاي اميد را زنده نگه مي دارند.