دربارهی ديوار آتش
يک روز غروب، مردي که مي ايستد تا از دستگاه خودپرداز استفاده کند، روي زمين مي افتد و مي ميرد. يک راننده تاکسي، توسط دو دختر نوجوان به طرز وحشيانه اي، به قتل مي رسد، در حالي که آنها اصلا از کارشان پشيمان نيستند. يکي از دخترها از بازداشتگاه فرار مي کند. بلافاصله، برق نيمي از کشور قطع مي شود. زماني که يک مهندس به پست برقي که، دچار نقض فني شده، مي رود، کشف مي کند که... بازرس کورت والندر، تقريبا مطمئن است که اين حوادث به هم ربط دارند. بازرس والندر با کشف خيانت هايي در تيم تحقيقاتش، دچار حس تنهايي و سرخوردگي مي شود. او، کم کم، اعتبارش را به عنوان يک کارآگاه از دست مي دهد. به نظر مي رسد، اين جنايتکاران، هميشه از حرکت بعدي پليس خبر دارند.
تاكنون نظري ثبت نشده است.