درباره‌‌ی زنبوردار حلب

نوري، زنبورداري در حلب سوريه و همسرش افرا، يک هنرمند بود. البته همه ي اين ها قبل از جنگي بود که زندگي آنها را از هم پاشيد و در آن متحمل شديدترين خسارت ها شدند. قبل از جنگ، آنها زندگي ساده اما شادي را در ميان دوستان و خانواده داشتند؛ افرادي که معناي مهمترين چيز در زندگي، يعني عشق را مي دانستند و اين قصه ي "زنبوردار حلب" از "کريستي لفتري" است. با قتل عام و سر بريدن مردان، زنان و کودکان بي گناه، اوضاع روز به روز خطرناک تر مي شد. آنها چاره اي نداشتند جز اينکه از آنچه از شهر زيبايشان باقي مانده بود، دل بکنند و تنها زندگي اي را که تا به حال شناخته بودند، ترک کنند. آنها به يکي از هزاران آواره تبديل مي شوند؛ پناهجوياني که سفر خطرناکي را در سرزمين ها و درياهاي طوفاني در پيش مي گيرند، در حالي که در طول راه با نفرت و پيش داوري هاي زيادي روبرو مي شوند. اين افراد شاهد وحشت هاي باورنکردني بوده اند که باعث شده غم و اندوه آنها را در هم بشکند و آسيب ديده، رها کند. آنها بايد باور داشته باشند که خانه جديدي در جايي پيدا خواهند کرد اما آن، خانه اي خواهد بود که اتاقهايش خالي از افرادي است که آنها عاشقشان بودند. "کريستي لفتري" از صلاحيت ادبي بالايي برخوردار است و "زنبوردار حلب" داستاني است جذاب و در عين حال واقع گرايانه، زيرا او مدتي را به عنوان داوطلب در مرکز پناهندگان تحت حمايت يونيسف در آتن کار مي کرد. "زنبوردار حلب" رماني دلخراش و تامل برانگيز است که حتي توصيف ساده عشق و توجهي که نوري به زنبورهاي دوست داشتني خود نشان مي داد، آنقدر تکان دهنده است که مي تواند قلب شما را در هم بفشرد.

آخرین محصولات مشاهده شده