«انسانيت: تاريخ اخلاقي سده بيستم» نوشته جاناتان گلاور، کاوشي عميق و تأمل‌برانگيز در ابعاد اخلاقي برخي از هولناک‌ترين رويدادهاي تاريخ مدرن است. اين کتاب که در سال 1999 منتشر شده، به بررسي ناکامي‌هاي اخلاقي و مکانيسم‌هاي روان‌شناختي مي‌پردازد که منجر به جنگ، نسل‌کشي و ديگر جنايت‌هاي قرن بيستم شده است. گلاور، فيلسوف برجسته، با ترکيب تحليل تاريخي و پژوهش اخلاقي، تأملي هشيارانه بر ظرفيت ظلم در طبيعت انسان و اهميت مسئوليت اخلاقي ارائه مي‌دهد.
کتاب گلاور مجموعه‌اي از مطالعات موردي را دربرمي‌گيرد که پيامدهاي اخلاقي رويدادهاي کليدي تاريخي، ازجمله دو جنگ جهاني، هولوکاست، بمباران هيروشيما و ناکازاکي و نسل‌کشي‌هاي رواندا و يوگسلاوي را بررسي مي‌کند. از طريق اين مطالعات، گلاور به‌دنبال درک اين موضوع است که چگونه انسان‌هاي عادي مي‌توانند مرتکب اعمالي بي‌رحمانه شوند و جوامع مي‌توانند به هرج‌ومرج اخلاقي فروروند. يکي از موضوعات محوري کتاب، مفهوم هويت اخلاقي و شکنندگي آن در شرايط بحراني است. گلاور استدلال مي‌کند‌ درحالي‌که اغلب انسان‌ها داراي يک حس اخلاقي اساسي هستند، اين حس مي‌تواند تحت تأثير ايدئولوژي، ترس، اطاعت از قدرت، و غيرانساني‌کردن ديگران قرار‌گيرد. او به بررسي فرآيندهاي روان‌شناختي مي‌پردازد که افراد را قادر مي‌سازد تا به اعمال خشونت‌بار دست بزنند؛ از‌جمله حساسيت‌زدايي تدريجي نسبت به خشونت، جابه‌جايي مسئوليت‌ و نقش پويايي گروهي در کاهش احساس مسئوليت شخصي. گلاور همچنين به بررسي پيامدهاي اخلاقي جنگ‌هاي مدرن مي‌پردازد، به‌ويژه روش‌هايي که پيشرفت‌هاي تکنولوژيکي تصميم‌گيرندگان را از پيامدهاي انساني اعمالشان دور کرده است. او به نقد توجيهاتي که اغلب براي اعمال خشونت جمعي ارائه مي‌شود، مانند دکترين جنگ تمام‌عيار، مي‌پردازد و از رويکردي انساني‌تر براي حل مناقشه که بر همدلي و حفظ کرامت انساني تأکيد دارد، دفاع مي‌کند. جنبه مهم ديگر کتاب، بحث درباره امکان پيشرفت اخلاقي است. با وجود تاريخ تيره‌اي که گلاور روايت مي‌کند، او به توانايي بشر براي درس‌گرفتن از گذشته خود و ايجاد چارچوب‌هاي اخلاقي قوي‌تر براي جلوگيري از جنايت‌هاي آينده خوش‌بين است. او از پرورش «تخيل اخلاقي» -‌توانايي ديدن جهان از ديدگاه ديگران‌- به‌عنوان کليدي براي تقويت همدلي و کاهش احتمال غيرانساني‌بودن دفاع مي‌کند.
«انسانيت: تاريخ اخلاقي سده بيستم» نوشته جاناتان گلاور، اثري عميقا تأمل‌برانگيز است که خوانندگان را به رويارويي با تاريک‌ترين جنبه‌هاي رفتار انساني و بررسي مسئوليت‌هاي اخلاقي ناشي از عضويت در يک جامعه جهاني به چالش مي‌کشد. تحليل گلاور، هم دقيق و هم دلسوزانه، بينش‌هاي ارزشمندي در‌مورد معضلات اخلاقي تاريخ مدرن و پتانسيل ايجاد دنيايي انساني‌تر ارائه مي‌دهد. اين کتاب براي هر‌کسي که به اخلاق، تاريخ‌ و پرسش‌هاي بنيادين انسانيت علاقه‌مند است، ضروري است.