درباره‌‌ی اقتصاد احساسي (چگونه هوش مصنوعي عصر همدلي را ايجاد مي‌كند)

براي انسان چه اتفاقي مي‌افتد اگر روزي برسد که ماشين‌ها هم توانايي احساس کردن داشته باشند؟ ديدگاه خوش‌بينانه معتقد است که وقتي ماشين‌ها در تمام سطوح هوشمندي از انسان‌ها باهوش‌تر شوند، همه‌ي کارها را ماشين‌ها انجام مي‌دهند و انسان‌ها فقط از زندگي لذت خواهند برد. اين يک شکل ايده‌آل از چيدمان کار و زندگي است که ماشين‌ها توليدکننده و انسان‌ها مصرف‌کننده باشند. در اين سناريوي آرمان‌شهري ساعات کاري انسان به صفر مي‌رسد و مي‌تواند از تمامي ساعات زندگي خود استفاده کند. اما ديدگاه بدبينانه بر اين باور است که وقتي ماشين‌ها از انسان پيشي بگيرند، آنقدر احمق نخواهند بود که تمام کارها را انجام دهند و به انسان‌ها اجازه دهند فقط مشغول تفريح و سرگرمي باشند. احتمال دارد اين شرايط برعکس باشد، انسان‌ها همه‌ي کارها را انجام دهند و ماشين‌ها از زندگي «ماشيني» خود لذت ببرند؛ و حتي بدتر، از آن جايي که انسان‌ها حتي براي کار کردن هم خوب نيستند ديگر در دنيا به انسان نيازي نيست. بر اساس اين سناريوي آخرالزماني، در نهايت فقط ماشين‌ها در جهان زنده مي‌مانند (بقاي بهترين‌ها). نويسندگان کتاب، راست و هوانگ، با تمرکز بر مفاهيم انساني در مراحل توسعه هوش مصنوعي با نگاه به صنعت و کسب و کار به دنبال ترسيم يک نقشه راه براي آينده زندگي بشر هستند آنچه که به عنوان سهم انسان از جهان آينده مبتني بر پيشرفت هوش مصنوعي ميتوان تصور کرد در اين کتاب شرح داده شده است.

آخرین محصولات مشاهده شده