درباره‌‌ی دوستي با حيوانات (دختر توت‌فرنگي 16)

يك روز، كلوچه توت فرنگي و دوستانش براي گردش بيرون مي‌روند، ناگهان صداي عجيبي را مي‌شنوند. ليمويي در حالي كه پشت تمشك و آلبالو خودش را قايم مي‌كند. با ترس مي‌گويد: «نكنه يك غول آنجا باشه!»

آخرین محصولات مشاهده شده