درباره‌‌ی آهن‌رباي ‌دردسر (پني قشقرق 1)

قصه هاي خنده دار از زندگي يک دختر آتش پاره که يک عالمه ايده هاي درخشان منحصر به فرد دارد و ايده هايش کلي دردسر به پا مي کنند. پني پشت هم دسته گل به آب مي دهد و از يک دردسر مي رود سراغ دردسر بعدي. خودش که مي گويد هيچ کدام از اين دردسرها تقصير او نيست، ولي بابايش صدايش مي کند «پني قشقرق». مثلا در اين جلد پني اصلا نمي خواست دختر عمويش کچل شود و کله اش پر از چسب بشود يا اينکه واقعا نمي خواست سگ همسايه شان را بدزدد و بهش زبان روسي ياد بدهد. واقعا هيچ کدامشان تقصير پني نبود. چي کار کند؟ پني يک آهن رباي دردسر است.

آخرین محصولات مشاهده شده