دربارهی نيروي پنهان دوستي و رفاقت (از دوستي چه عايدمان ميشود)
قسمت هايي از کتاب نيروي پنهان دوستي و رفاقت (لذت متن)
زماني که از پورتوريکو به خانه مان در بروکلين برگشتم، پسر هفده ساله ام جيکوب و بهترين دوستش کريستين مشغول بازي کامپيوتري بسکتبال NBA2K بودند. کنار هم روي کاناپه ولو شده، پاها را روي ميز گذاشته و زل زده بودند به تلويزيون. کاغذهاي بسته بندي ساندويچ و پاکت هاي خالي آب ميوه نشان مي داد که سري هم به اغذيه فروشي محل زده اند. صحنه? آشنايي بود. به نظر مي رسيد در طول يک هفته غيبت من، از جايشان تکان نخورده اند. تازه از دبيرستان فارغ التحصيل شده بودند و گذشته از يکي دو باري که با پسر کوچک ترم براي بازي با توپ بسکتبال واقعي به حياط رفته بودند، بيشتر زمانشان را به همين شکل سپري مي کردند. هر روز صبح به محض اينکه چشم هايشان را باز مي کردند و حتي قبل از آنکه از جايشان بلند شوند از زير ملافه ها يکي براي ديگري پيامک مي فرستاد: «بيداري؟» و معاشرتشان شروع مي شد. با هم سر چهارراه قرار مي گذاشتند تا براي صبحانه ساندويچ بخرند و بعد هم خودشان را به کاناپه مي رساندند. اين شيوه? زندگي شان ديوانه ام مي کرد. جايي ته دلم مي دانستم که انصاف نيست. تابستان بعد از سال آخر، آن وقفه? نادر بين دوران سخت تحصيلات دبيرستان و دانشگاه، بايد زمان استراحت و آرامش باشد.
كد كالا | 93583 |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
ابعاد كتاب | 22 × 15 |
تاريخ چاپ | 1400 |
انتشارات | بذر خرد |
نويسنده | ليديا دنوورث |
مترجم | بنفشه شريفيخو |
تعداد صفحات | 323 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.