درباره‌‌ی خورشيد را برايم قورت مي‌دهي(قورتش بده 1)

يک شهر بود، همه چيز سرجايش بود. اما از يک روز... شهر کم کم عوض شد و هر روز خلوت و خلوت و خلوت تر مي شود، يکي دارد همه چيز را قورت... قورت... قورت مي دهد. اين قورتش بده است. هشت سالش است. او مي تواند هر چيزي را قورت بدهد، هرچقدر بزرگ باشد، هرچقدر دور باشد. قورتش که داد پووووووف... آن را بالا مي آورد روي کاغذ و چيزي که قورت داده، عکس برگردان مي شود...

آخرین محصولات مشاهده شده