داستاني بامزه و خنده دار درباره ي دختر بازيگوشي به نام لوتا پيترمن که از فلوت هنديش متنفر است و آن را مسبب تمام مشکلاتش مي داند. لوتا براي داشتن يک حيوان خانگي تصميم به پول درآوردن مي گيرد، او فلوتش را بي اجازه براي فروش مي گذارد، در قبال نگهداري از سگ خانم زگبرشت، طلب پول مي کند و بسياري کارهاي ديگر که علاوه بر خودش ديگران را نيز به دردسر مي اندازد.