درباره‌‌ی دختر خاندان گات و شبح موش (جلد 1)

قسمت هايي از کتاب دختر خاندان گات 1 (لذت متن) «من رو از خرده ريزهاي باقي مونده از ميدون جنگ بادنبادن ور تمبرگبادن درست کرد. پاهام مال شيپورچي هنگ سواره نظام، دست هام مال سرباز نارنجک انداز، تنه م مال سرتيپ و کله م مال گروهبان يکم هنگ پياده نظامه.» کاوشگر قطب موهاي کم پشت بي حالتش را صاف کرد و کلاه هلالي اش را دوباره روي سرش گذاشت. «من رو يک ماه توي وان چسب خوابونده بود، با يک صاعقه جون گرفتم و زنده شدم.» لبخندي زد و دندان هاي سبز جلبک گرفته اش نمايان شد.

آخرین محصولات مشاهده شده