درباره‌‌ی هديه جشن سالگرد و درست‌كارترين قاتل دنيا (نمايشنامه)

ديشب خواب ديدم. بازم خواب ديدم. خواب تو رو. ديگه همه ش خواب تو رو مي بينم. ولي توي خواب ديشب يه جور ديگه بودي... خواب ديدم جشن سالگرد ازدواج مونه و من يه شام مفصل درست کردم. شام خيلي خوشمزه اي بود. من با اشتها مي خوردم. تصوير صورت خودم رو مي ديدم که داره غذا مي جوه. طعم غذا رو نمي فهميدم، فقط به روبه رو نگاه مي کردم و مي خوردم. تصوير اومد پايين تر؛ شايد هم رفت عقب تر. حالا دست ها رو هم مي ديدم که بالاوپايين مي رن. غذا رو مي برن و مي ريزن تو سياهي دهن؛ مثل کاميونايي که بار خودشون رو تو شب خالي مي کنن. من بازم غذا مي خوردم. تصوير عقب تر رفت. من غذا مي خوردم امّا دستم به دهنم نمي رفت. دستم داشت پيانو مي زد. من داشتم پيانو مي زدم... شوپن... شوپن عزيز... شاعر پيانو...

آخرین محصولات مشاهده شده