او متولد 1339 در شهر مشهد است و به گفته خودش مردي از دل سختي ها و زحمات زياد است. او مي گويد: در کودکي بدليل فوت پدرم نتوانستم تا کلاس چنجم بيشتر بخوانم با اين حال چيزي در دلم مي جوشيد که ميتوانم موفق شوم. سپس به کار خياطي مشغول شدم و بعدها در شرکت چرم مشهد بعنوان مسئول آموزش مشغول بودم. در ادامه به فعاليت در کشورهايي نظير ترکيه و روسيه به فعاليت بازرگاني پرداختم. پس از اين سالها وارد شغل بيمه عمر شدم و بعنوانم نماينده بيمه به کار خود ادامه دادم که براي اطرافيان من خيلي عجيب بود. در سال 1386 نمايندگي بيمه پارسيان را داير کردم اما بازهم براي من راضي کننده نبود زيرا اهداف بزرگتري در سر داشتم. بعدها به بيمه پاسارگاد پيوستم و اکنون هم بعنوان عضوي از MDRT فعاليت مي کنم. کتاب نه به نه در فروش بيمه هاي عمر اين که چرا مردم بيمه عمر ميخرند و چرا شما آن را مي فروشيد، بسيار مهم ار از اين است که چگونه بيمه بفروشيد، مشکل و دردسر اصلي شرکت هاي بيمه و شبکه فروش آن ها اين است که نمي دانند چرا مردم بايد محصولاتشان را بخرند. آيا اين جملات به گوشتان آشنا نيست؟ من بيمه عمر دارم خوب است؛ ولي پول ندارم اجازه بدهيد فکر کنم بايد با همسرم مشورت کنم شرکت شما دولتي است من از شرکت هاي خصوصي بيمه ميخرم شرکت شما خصوصي است من از شرکت هاي دولتي بيمه ميخرم تا 30 سال ديگه چه کسي مرده و چه کسي زنده است؟ تاکنون با چند نفر از اين گونه مشتريان برخورد داشته ايد و نتوانستيد آن ها را متقاعد کنيد؟ چند تا از هر ده قرار ملاقات شما به فروش منجر ميشود؟فقط کافي است بدانيد چرا مشتري بيمه عمر ميخرد و چرا خودتان بيمه مي فروشيد؟آن وقت است که فروش شما از هر ده ملاقات هر عددي به اضافه ده خواهد بود.