رينتارو ناتسوکي، دانش‌آموز دبيرستاني کتاب‌خوان، در شرف تعطيلي کتاب‌فروشي دست دومي است که از پدربزرگ کتاب‌خوان محبوبش به ارث برده است. سپس، يک گربه سخنگو با يک درخواست غير معمول ظاهر مي شود. گربه از نوجوان کمک مي خواهد - يا بهتر بگويم مي خواهد - براي ذخيره کتاب به او کمک کند. دنيا پر است از کتاب هاي تنهايي که خوانده نشده و مورد بي مهري قرار گرفته اند و گربه و رينتارو بايد آنها را از دست صاحبان غافل خود آزاد کنند. در کتاب "گربه اي که کتاب ها را نجات داد" ماموريت آنها اين زوج عجيب و غريب را به سفري شگفت انگيز مي فرستد، جايي که آنها وارد پيچ و خم هاي مختلف مي شوند تا کتاب ها را آزاد کنند. در طول سفر، گربه و رينتارو با مردي آشنا مي‌شوند که کتاب‌هايش را رها مي‌کند تا در قفسه کتاب از بين بروند، يک شکنجه‌گر ناخواسته کتاب که صفحات کتاب‌ها را به قطعاتي برش مي‌دهد تا به مردم کمک کند تا سرعت مطالعه را افزايش دهند، و يک هواپيماي بدون سرنشين انتشاراتي که فقط مي‌خواهد کتاب‌هاي پرفروش بسازد. ماجراجويي‌هاي آن‌ها در يک چالش نهايي و فراموش‌نشدني به اوج