دربارهی خانم كالدول با پسرش صحبت ميكند
پسرم، چندي پيش فکر مي کردم که در اوج تنهايي مي توانم بازتاب سايه ي تو را روي اشيا ببينم. ولي واقعيت نداشت. برخي مواقع سايه ات پيدا مي شد، بله، ولي محو بود، عاري از هر نشاطي. پسرم، با آدم ها، حيوانات، اشيا، سنگ هاي معدني، پرنده هاي کوهستان و گياهان باغچه بهتر مي توانم دور خاطره ات حصار بکشم. شايد به نظرت عيبي نداشته باشد، ولي سوگند مي خورم هر کاري مي کنم تا تو را نزديک تر به خودم حس کنم. الياسيم، نقش نامت روي تنهايي ام نمي افتد تا آن را لمس کنم.
كد كالا | 83360 |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ | 1398 |
انتشارات | خانه فرهنگ و هنر گويا |
قطع كتاب | رقعي |
نويسنده | كاميلو خوسهسلا |
مترجم | اسكندر جهانباني |
تعداد صفحات | 287 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.