درباره‌‌ی با چشم‌‌هاي بسته گذر كردم

قسمت هايي از کتاب با چشم هاي بسته گذر کردم (لذت متن) آزادي براي آدم هاي ترسو نيست، عشق من! آزادي وراي ترس و وحشت از تنهايي بود و من بي جسارت، محکوم بودم به اسارت مادام العمر. صعود از پله هاي باريک و بلند، اسارت دوباره من بود؛ اين صعود سقوط ته مانده نجابت من بود به قعر چاه تباهي. و دري که باز مي شد به روي اتاقي که هر گوشه و کنارش صداي خفه شده فرياد دختري رو دفن کرده بود؛ صداي فرياد از تحمل دست هاي حريص.

آخرین محصولات مشاهده شده