دربارهی يك زن تئوري در كافه بيتلز
تصوير مرد هنرمند در جواني چطوريه؟ تو ميانسالي چي؟ مرد هنرمند در جواني فکر ميکنه کاش زنان عاقلتر و منطقيتري داشت که ديوانگيهاي او را ميفهميدند و در ميانسالي به دنبال زناني راه ميافتد که نه ميخوان و نه ميتونن عاقل و منطقي باشن! تصوير زن هنرمند در جواني چطور؟ مرد هنرمند که هميشه ميخواد به همهي پرسشها، خودش پاسخ بده، اصرار داره که بگه «مگه زن هنرمند غير جوان هم ميشه؟!» شايد هم درست ميگه! چون مرتب با خودش تکرار ميکنه «نميدونم چه غلطي ميتونم بکنم که عاشقانههاي زندگيم برگردن و من بازهم همون غلطکاريها رو بکنم. اونروزها من جوونتر بودم و بايد يک غلطي ميکردم. ما هيچ وقت فرصت غلط کردن رو به هم نميديم. ما بايد راحت گهخوري کنيم. بايد غلطکاري کنيم و بعد همديگه رو ببخشيم و همديگه رو بغل کنيم؛ بهخصوص تو زمستون.» وقت خوندن «يک زن تئوري در کافه بيتلز» ميشه ياد حرف رفيقي افتاد که ميگفت «وقتي زني ما رو ترک ميکنه، انگار از اين سياره ميره» و يکي ديگه جوابش داد «همهي زنايي که ميخواستيم و هيچوقت نبودن و نيومدن هم، انگار تو يه سيارهي ديگهن»! اين «رويا»ي رمان «»علي قنبري» هم که راست يا دروغ ميخواست بره مريخ و راست يا دروغ رفت مريخ يا نرفت، يکي از همون زنهايي بود که هم ما و هم «سيامک» قصه، با صورت شبيه «اوا گاردنر»يش که زياد هم شبيه اوا گاردنر نبود، به يادش مياريم، با اينکه ميدونيم فقط يادآوري کافي نيست و بهاجبار بايد تئوريزه ميشد؛ شد «يک زنتئوري در کافه بيتلز»، هرچند هيچ تئورياي توي جايي که ما هستيم جواب نميده و «ميدونيد که در خاورميانه باتري کنترل تلويزيون زودتر تموم ميشه.»
كد كالا | 102828 |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
انتشارات | تهران |
تاريخ چاپ | 1402 |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
نويسنده | علي قنبري |
تعداد صفحات | 232 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.