دربارهی فروشندگان بزرگ چگونه عمل ميكنند
در حوزهي مديريت بهجاي تصميم سريع براي اخراج يک فرد خاطي، به علل اينکه اين اتفاق افتاده است ميپردازند و مديران شايسته ميدانند که بيش از هفتاد درصد شکستها و نارساييهاي سازماني به خودشان برميگردد؛ شايد آنها آن نيرو را درست انتخاب نکرده بودند، شايد آموزشهاي صحيح را به او نداده بودند و شايد نظارت و کنترل درستي بر عملکرد فرد نداشتهاند. جامعيتنگري امروزه در سازمانهاي پيشرو به يک اصل غيرقابل انکار تبديل شده است آنجا که پيتر فيسک، خالق کتاب "پرورش نبوغ بازاريابي"، پس از سالها مطالعه در حوزهي بازاريابي، مفاهيم رشتهي اصلي خود را که فيزيک هستهاي بوده است، وارد حوزهي مارکتينگ ميکند و با يک بصيرت متفاوت تأکيد ميکند امروزه فقط نگاه از درون به بيرون (از سوي شرکت به بازار) نميتواند موفقيت شما را رقم بزند بلکه، علاوه بر آن نياز به نگاه بيرون به درون هم داريم. از زاويهي ديد بازار هم به شرکتتان نگاه کنيد و تأکيد ميکند فقط اهداف کوتاهمدت، نظير يافتن راهکارهايي براي بالا بردن فروش نميتواند ما را به سرمنزل مقصود برساند بلکه، اهداف بلندمدت با تکيه بر اقدامات توسعه بازار نظير برندينگ، تحقيقات و تبليغات هم ضروري است. ايشان اشاره ميکند که در دنياي امروز، ايدههاي خلاقانه و پارادايمشکن در کنار اقدامات عملي چارهساز خواهد بود و هيچ يک از اين دو به تنهايي مسير موفقيت را هموار نميسازند. و در نهايت، پيتر فيسک، تعامل نيمکرهي چپ مغز که نيمکرهي تحليل و منطق است، با نيمکرهي راست مغز را که نيمکرهي شهود و احساس است، مورد تأکيد قرار ميدهد و به ما ياد ميدهد که فرزندانمان را با تعادل رشد دهيم، و سازمانمان را با ترکيبي از افراد مختلف و توانمنديهاي مختلف سامان دهيم و فقط به اقدامات منطقي بسنده نکنيم. اين آموزهها ما را به استفاده از استعارهها، خاطرات و داستانها در راستاي سادهسازي و سادهگويي مفاهيم پيچيدهي علمي و مهياسازي آنها براي کاربرد شايسته در حوزهي عمل ميرساند. آنجا که جرالد زالتمن ميگويد استعارهها و خاطرات مصرفکنندگان، درست همانند داستانها داراي خاصيت تصويرگري هستند. يک استعاره چيزي را برحسب چيزي ديگر بيان ميکند و بر افکارمان اثر ميگذارد. يک خاطره نيز تجربهاي که در گذشته داشتيم را نشان ميدهد. يک داستان نيز دامنهاي مربوط به گذشته، حال يا آينده را روايت ميکند. هر سهي اين مفاهيم داراي حقيقت و خيال، افکار و احساسات هستند و هر سهي آنها بر يکديگر همپوشاني دارند. خاطراتمان داستان هستند، داستانها از خاطرات تشکيل شدهاند و هر دوي آنها ممکن است از طريق استعاره بيان شوند. از همه مهمتر آنکه تلفيق خاطره، استعاره و داستان ميتواند مصرفکنندهها را قادر سازد تا براي يک سازمان يا برند خاص مبناي خاصي در ذهن خودشان بپرورانند يا وابستگي شخصي خاصي در آن مشاهده کنند. نويسندگان اين کتاب هم ميگويند استعاره نوعي تشبيه است که نشان ميدهد که چگونه دو چيزي که در اکثر مواقع با هم شباهتي ندارند، ميتوانند در مواقعي خاص به هم شبيه باشند. در واقع با استفاده از استعاره ميتوانيم مفاهيم غريب و پيچيده را با استفاده از مفاهيمي آشنا و ساده توصيف کنيم. قدرت استعاره در توانايي ساختن تصويري است که در ذهن بيننده به وجود ميآيد. استعارهها ميتوانند گفتههاي ما را رنگيتر کرده و بار ذهني شنونده را کم کنند.
كد كالا | 103980 |
قطع كتاب | وزيري |
ابعاد كتاب | 23 × 16 |
زبانها | فارسي |
انتشارات | بازاريابي |
تاريخ چاپ اول | 1402 |
نويسنده | مايكل تي بازورث |
مترجم | امير مصطفي اعرابيپور |
تعداد صفحات | 224 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.