دربارهی زوال خانوادهي دليان
بيش از بيست سال بود که خانواده دليان با مجتمع عظيم کشاورزي شان خار چشم مردم ده بودند. خودشان را همه کاره و به روايتي صاحب اختيار ده مي دانستند. جان مردم از دست اين خانواده به لبشان رسيده بود. در مواقعي که دهقانان به پول احتياج داشتند، آنها به بهانه کمک و دستگيري از روستاييان تنگدست در مقابل سفته بدون سررسيد به آنان پول قرض ميدادند و بعداً هنگامي که در مي يافتند دهقانان براي بازپرداخت قرضشان پولي در بساط ندارند، سفته هايشان را به اجرا مي گذاشتند و از اين طريق زمين هاي مزروعي ده را يکي پس از ديگري تصاحب مي کردند. زمين هاي دولتي نيز از دست درازي آنها مصون نبود. بدين ترتيب ثروت خانواده دليان روز به روز انباشه تر مي شد و نفوذشان نيز روز به روز بالا مي گرفت. دهبان ها هميشه از بين ايادي آنها انتخاب مي شدند، بخشدارها و فرماندارها با آنها ارتباطي نزديک داشتند و مرتباً مهمانشان بودند و پليس نيز هر گاه لازم مي شد يکي از دهقانان سرکش را دستگير کند نخست با آنها مشورت مي کرد... . اما اين آخر ماجرا نيست
كد كالا | 104159 |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
انتشارات | نگاه |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ اول | 1402 |
نويسنده | اميل مانو |
مترجم | آرتوش بوداقيان |
تعداد صفحات | 685 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.