دربارهی استاد معين محترم است
ديگه کي مثل اون وقت هاست که سر تا ته کوچه رو با اسم ورسم بشناسه و آدم جديد رو از کهنه تشخيص بده، وقتي مي آد توي محل. الان آدم ها قصه ها و داستان هاي خودشون رو هم حفظ نمي کنن، چه برسه همسايه و فاميل رو. اما وقتي مي شنون، چشم هاشون ريز مي شه، ابرو درهم مي کشن که آهان! خب… خب… داره يه چيزايي يادم مي آد. همون که صداش لوله بخاري بود؟ همون که نخودچي مي خنديد؟ همه ي آدم ها و داستان هاشون کم و زياد دوباره زنده مي شن و از اين جا ديگه دنبال باقي قصه هستن که خب آخرش چي شد؟ مادره از دختر شکايت کرد؟ پسره، دختر گرين کارت دار پيدا کرد؟ هر چي نباشه ما مي خوايم بدونيم آخرش چي شد که بگيم «طفلکي» يا «ببين اين ديگه چه خوش شانسي بوده»، حتي دلمون هوس سمنوي افسرخانوم رو بکنه، غاقل از اين که بايد تا تجريش بريم.
كد كالا | 104627 |
ابعاد كتاب | 14 × 21 |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ | 1401 |
انتشارات | روزنه |
نويسنده | بهناز جلاليپور |
تعداد صفحات | 206 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.