درباره‌‌ی ليز خوردن روي شادي

اگر همين حالا مي‌فهميديد ده دقيقه به آخر عمرتان مانده چه مي‌کرديد؟ به سمت طبقه بالا مي‌دويديد و آن سيگار مارلبرويي را که از زمان دولت جرالد فورد در کشو جوراب‌هاي‌تان قايم کرده بوديد، روشن مي‌کرديد؟ سرتان را پايين مي‌انداختيد، بدون اجازه وارد دفتر رئيس‌تان مي‌شديد و اشتباهات و کم و کاستي‌هايش را به رويش مي‌آورديد؟ به سمت رستوراني جديد رانندگي مي‌کرديد و يک استيک استخوان‌دار نيم‌پز با کلسترول بالا سفارش مي‌داديد؟ البته که پاسخ دادن به اين سوال سخت است، اما از بين همه کارهايي که ممکن است در ده دقيقه آخر عمرتان انجام دهيد، مي‌توان با احتمال زيادي گفت تعداد کمي از آنها کارهايي هستند که امروز انجام داديد. خطاهايي که زمان تصور آينده خود مرتکب مي‌شويم نيز قانونمند، منظم و قاعده‌مندند. اين خطاها هم الگوريتم‌هايي دارند که در مورد قدرت‌ها و محدوديت‌هاي آينده‌نگري آگاهمان مي‌کنند، تا حد زيادي همانند توهم بصري هستند که در مورد قدرت‌ها و محدوديت‌هاي قدرت بينايي به ما اطلاعات مي‌دهند و ليز خوردن روي شادي شرح چيزهايي است که علم به ما مي‌گويد، چگونگي و کيفيت توانايي مغز انسان در تصور آينده خودش و چگونگي و کيفيت پيش‌بيني آينده‌اي که مغز از آن بيش‌ترين لذت را مي‌برد. اين کتاب در مورد پازلي است که تعداد زيادي از انديشمندان طي دوهزار سال گذشته با دقت درباره آن انديشيده‌اند و از ايده‌هاي آنها، و تعدادي از ايده‌هاي خودم، براي توضيح چرايي شناخت کم ما از قلب و ذهن افرادي که در حال تبديل شدن به آنها هستيم، استفاده مي‌کند. اين کتاب با ترکيب حقايق و نظريه‌هاي روان‌شناسي، علوم عصب‌شناختي، فلسفه و اقتصاد رفتاري توجيهي ارائه مي‌دهد که به شخصه قانع‌کننده مي‌دانم، اما شما خودتان در مورد شايستگي آن قضاوت کنيد.

آخرین محصولات مشاهده شده