درباره‌‌ی كسي را نكشته‌ام

پناه بر دانش سنگ

از کشاله‌هاي نمناک روان

هنگام که بي‌شکوه مي‌غلتد

يا در سکونت شکاف صخره‌اي،

«پذيرنده» مي‌ايستد.

که اندوه توست «سنگ»

و بهار است آن‌چه از شکاف زخمي سينه‌اش

نفس‌نفس مي‌زند.
اينک پياله بچرخان به وقت نمناک شکوفه و باران به حيرت لرزان اين رويش پياله بچرخان، که گاه گل دادن سنگ است.

آخرین محصولات مشاهده شده