دربارهی مرگ تدريجي جون فارو
ادرين يانگ نويسنده پرفروش نيويورک تايمز است که کتابهايش با استقبال خوبي در جهان مواجه شده. کتابهايي چون وردهايي براي فراموشي، مجموعه فابل و دوگانه آسمان و دريا. او در کوهستان بلوريج در کاروليناي شمالي زندگي ميکند و مينويسد.
«چشمم به شبح مردي پشت پنجره افتاد، داشت صاف به قبرستان نگاه ميکرد. حتي از آن فاصله ميفهميدم چشمهايش روي من خيره مانده. اما يک ساعتي ميشد که ديگر خبري از ماشين کشيش نبود. اصلا کسي در کليسا نمانده بود. نگاهم را برگرداندم و با خودم گفتم واقعي نيست. چيزي آنجا نيست. چشمهايم را که به هم زدم، مرد رفته بود.» جون فارو در شهر کوچک و کوهستاني جاسپر به انتظار سرنوشت شوم خود نشسته. زنان خاندان فارو به مزرعه گلهايشان و طلسمي معروفاند که دامن اين خاندان را گرفته. مردم شهر يادشان است سوزانا فارو چطور جنون گرفت و غيبش زد و مادربزرگ جون مجبور شد تنهايي بزرگش کند...
«چشمم به شبح مردي پشت پنجره افتاد، داشت صاف به قبرستان نگاه ميکرد. حتي از آن فاصله ميفهميدم چشمهايش روي من خيره مانده. اما يک ساعتي ميشد که ديگر خبري از ماشين کشيش نبود. اصلا کسي در کليسا نمانده بود. نگاهم را برگرداندم و با خودم گفتم واقعي نيست. چيزي آنجا نيست. چشمهايم را که به هم زدم، مرد رفته بود.» جون فارو در شهر کوچک و کوهستاني جاسپر به انتظار سرنوشت شوم خود نشسته. زنان خاندان فارو به مزرعه گلهايشان و طلسمي معروفاند که دامن اين خاندان را گرفته. مردم شهر يادشان است سوزانا فارو چطور جنون گرفت و غيبش زد و مادربزرگ جون مجبور شد تنهايي بزرگش کند...
كد كالا | 108941 |
انتشارات | همراز |
تاريخ چاپ اول | 1403 |
قطع كتاب | رقعي |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
زبانها | فارسي |
نويسنده | ادرين يانگ |
مترجم | اميد حسيني |
تعداد صفحات | 290 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.