مهدي ملکشاه، نويسنده ي جوان معاصر که پيش تر با اثر توت فرنگي هاي اهلي شناخته مي شد، اين بار نيز کتابي به انتشار رسانده به نام نيرواناي ناممکن ما. اين اثر که در واقع يک مجموعه ي داستان به شمار مي آيد، با همکاري نشر ثالث در صد و چهار صفحه به چاپ رسيده و نويسنده براي انتشار آن نزديک به دو سال صبر کرده است. در مورد انگيزه ي نگارش اين داستان ها و نظر شخص نگارنده به خود اثر، وي معتقد است که بعد از انتشار و خواندن مجدد کتاب حسي ضد ونقيض نسبت به نگارش آن داشته؛ به اين صورت که دلش مي خواست برخي قسمت ها را ننوشته باشد و برخي ديگر را با افتخار به بقيه معرفي کند و بگويد که اثر اوست. نيرواناي ناممکن ما اثري است با توصيفات قوي و تصويرسازي هاي دقيق، که خواننده را کاملا در فضاي تاريک روشن و سودازده ي قصه ها قرار مي دهد. از جمله داستان هاي قابل توجه اين مجموعه مي توان به داستان سايبورگ اشاره کرد که در آن جواني سي ساله، زندگي به ظاهر متداولي همچون بسياري از جوانان ديگر را سپري مي کند. با اين تفاوت که او مي بيند. از پس تمام کليشه هاي شاد و نرمال تعريف شده براي جواني به سن او، مي بيند که مالک هيچ کدام از آن کليشه ها نبوده و بدون پشتيبان و مدرک و پول و کار و زندگي اجتماعي، يک حيات خالي از معنا را طي مي کند. تنها اميد او مائده است که او هم کيلومترها دورتر از تهران، در ساري زندگي مي کند. اين است که در يک چرخه ي تکراري از روزمرگي ها، با تمام وجود در جستجوي يک معني و مفهوم حقيقي براي زندگي است.