عشق به طور کاملا ناعادلانه با شاد بودن در ارتباط بوده است.همچنين عشق يکي از مطمئن ترين مسيرها براي بدبختي است.انسان تمايل دارد که غم و اندوه خود را به صورت فردي درمان کند و آنرا تسکين ببخشد ، زيرا تصور او براين است که ممکن است شرم آور باشد . اما ، همانطور که در اين کتاب توضيح داده شده است ، دلايل محکمي وجود دارد که چرا عشق بايد در بعضي مواقع بسيار اندوهناک باشد. اما ، با درک مشکلات و اندوه هاي عاشقانه خود و ديدن آنها در قالب مناسبشان و پذيرش نفوذ اين نيروي قدرتمند ، ميتوان از احساس تنهايي کردن رها شد. اين مقاله ، از نااميدي صحبت نميکند.راهنمائي است براي آرامش و لذت بردن از پيچيدگي هاي عشق. هنگامي که يک رمان عاشقانه يا شعر عاشقانه مي خوانيم، به مشکلات وکشمکش هايي که در زندگي مشترک اتفاق مي افتد، اشاره اي نشده است. ما اغلب در رمان هاي کلاسيک، فيلم ها و هزاران اثر هنري و ادبي با رنجي که عاشق از نرسيدن به معشوق مي کشد، روبه رو مي شويم. در کمتر کتابي گفته مي شود که عاشق و معشوق وقتي به هم مي رسند چه اتفاقي مي افتد. اين کتاب قرار است رابطه را پس از رسيدن به معشوق نشان دهد. آن جايي که مصائب عشق آغاز مي شود. دو نفري که پس از عشقي آتشين به هم رسيده اند و اکنون با مصائبش دست و پنجه نرم مي کنند. نويسنده کتاب سعي مي کند، مهارت «واقعگرايي عاشقانه» را آموزش دهد. واقعيت هاي عشق، محکم به صورتمان سيلي مي زند و ما متوجه نگاه احمقانه خود به عشق مي شويم. اين کتابي است که هرکسي بايد پيش از شروع رابطه بخواند و شايد پس از خواندن اين کتاب تصميم بگيرد، همچنان در دوران پررنج مجردي بماند ويا در يک رابطه پر رنج ماندگار شود، چرا که متوجه مي شود بسياري ازگرفتاري هايش ربطي به شريک زندگي اش ندارد! اين کتاب ما را با واقعيت هايي دردناک و هولناک از مصائب عشق آشنا مي کند