درباره‌‌ی چتري كه باد برد

قسمت هايي از کتاب چتري که باد برد (لذت متن) برگه را برداشتم و بخش چسب دار آن را روي در حمام فشار دادم. سرم گيج مي رفت و حس مي کردم که اين خشم آني بدنم را ناگهان گداخته و دردناک کرده است. حوله سفيد را به ديوار آويختم و شير آب داغ را باز کردم. رخت ها را از تن بيرون آوردم و زير آب ايستادم و چشم هايم را بستم و گذاشتم قطره هاي پرشتاب شانه هاي خسته ام را مالش دهد. چشم هايم را باز کردم، دوباره از خشم لرزيدم. با نوک دمپايي توده ي درهم موهاي کوتاه و سياه را از روي دريچه ي گنداب کنار زدم و با جاروي کوچک حمام برداشتم و دل آشوب انداختمش در سطل خاکروبه و چندبار دستم را شستم و...

آخرین محصولات مشاهده شده