در طول چهل سال گذشته، فلسفه ي زيست شناسي به عنوان زيرشاخه ي مهمي از فلسفه علم ظهور کرده است. برخي از مناقشه برانگيزترين مباحث علم ، مانند مباحث فلسفي در ژنتيک را پوشش مي دهد ، همچنين محدوده هايي را در بر مي گيرد که در آن زيست شناسي مدرن به طور فزاينده اي با پرسش هاي سنتي فلسفي مانند اراده آزاد ، ذات گرايي و طبيعت در برابر پرورش درگير مي شود و به آن حمله مي برد. در کتاب فلسفه ي زيست شناسي اين مقدمه ي بسيار کوتاه ، که توسط سمير عکاشه نوشته شده است موارد اساسي اي که فلسفه ي معاصر زيست شناسي با آنها درگير است، بيان شده است. عکاشه در اين کتاب با ارائه يک تور جامع از تاريخ زيست شناسي ، ايده هاي اصلي و تغيير الگوها در طول قرن ها ، از جمله مناطقي مانند نظريه تکامل توسط انتخاب طبيعي ، مفاهيم عملکرد و طراحي، فرد زيستي و بحث در مورد سازگاري را بررسي مي کند. عکاشه در کتاب فلسفه ي زيست شناسي اهميت زيست شناسي براي درک انسانها ، جامعه بشري و جايگاه ما در دنياي طبيعي و اهميت تعامل با اين مسائل را روشن مي کند. جويري ويتويتين و سارا گرين ، از مجله ي متاساينس در مورد اين کتاب نوشته اند: "کتاب عکاشه اثبات کرده است که منبع بسيار مفيدي براي آشنايي دانشجويان با فسلفه ي زيست شناسي است" کتاب فلسفه ي زيست شناسي توسط کاوه فيض اللهي ترجمه شده است. اين کتاب را نشر نو منتشر کرده است.