درباره‌‌ی فرار بي فرجام

فرار بي فرجام داستان سرگشتگي انسان اروپايي‌ست در سال‌هاي ميان دو جنگ جهاني سال‌هايي مملو از دلخوشي جوامعي جنگ ديده به صلحي که به اندازه‌ي همين دلخوشي دستخوش تزلزل بود، سال‌هايي سرشار از تن دادن به ارزش‌هايي جعلي و هنجارهايي توخالي و نيز ترديد در اين همه ترديد در آرمانخواهي متعالي اصحاب تمدن که گويي به هواي از ياد بردن مصائب جنگ و انقلاب سر در برف کرده بودند و هيچ نمي‌ديدند و گمان مي‌بردند که خود نيز به چشم هيچ کس نمي آيند. يوزف روت گريز شيداوار قهرمان خود فرانتس توندا، را دستمايه ي نقدي باريک بينانه بر جامعه ي اروپايي قرار مي‌دهد و ضمن نقل فراز و فرود زندگي توندا در اين سرگشتگي بي پايان با بياني پروستوار به واکاوي مه آلودترين روياهاي آدمي ميپردازد ،صلح نيکبختي رفاه و عشق.

آخرین محصولات مشاهده شده