درباره‌‌ی عقاب دو سر

تراژدي کرانتز هميشه يک معما باقي خواهد ماند. چگونه قاتل وارد اتاق ملکه شد؟ با چه تهديدي توانسته بود سه روز پيش او بماند؟ ملکه در بالاي پلکان کتابخانه در حالي که چاقويي در پشتش فرو رفته بود پيدا شد. او لباس سوارکاري به تن داشت و به سمت پنجره آمده بود تا براي اولين بار خود را بدون روبند به سربازانش نشان دهد. قاتل در پايين پله ها در حالي که با زهر کشته شده بود افتاده بود. اين تراژدي از جنبه هاي تاريخي، علمي، شاعرانه، عاشقانه و فرقه اي اهميت بسياري دارد و همه اينها قابل قبول هستند و مي توانند واقعيت داشته باشند. آنها پادشاه را کشتند چون ميخواست تماشاخانه بسازد و حال ميخواهند مرا بکشند چون پشت سر هم دارم قصر ميسازم. موضوع از جانب ما بسيار طبيعي است؛ خانواده هاي ما ديوانه وار عاشق هنرند و ذوق خودشان را با نوشتن بسياري شعر ناکارآمد و نقاشي کردن تابلوهاي حقيرانه نشان ميدهند. اين گونه ميخواهند جايگاهي براي خودشان دست و پا کنند و از آنجا که به جايي نمي رسيدند بارها سبک و سياق تازه اي در پيش گرفتند، چرا که ميخواستند در هنر شهره آفاق بشوند .... روياي من اما اين است تبديل به يک تراژدي بشوم ... و اين هرگز ساده نيست.

آخرین محصولات مشاهده شده