دربارهی فصلهاي درون
باري، من نيز مي ميرم. گيافو هم که مرد. انسان در پي زمين، زمين در پي آسمان، آسمان در پي دائو. گيافو انسان بود؟ يا، من بود. جوانگ دزو چيزي از مرگ گفته. جين انگليش را دوست مي دارم. او با گيافو آيه هاي خاک را به آنچه از جهان فروپاشيده ي بي اعتبار مانده، با خواستن نخواستن، هم آوا شدند. جوانگ دزو دريامردي که گفته هايش طرفه حباب هاي رنگ است. نفس کشيدن زير آب مي داني؟ اي داد که جهان را در چند کلمه به چراگاه روانه مي کند. مهم نيست اين جهان چون جويدن جاودان نيست. ايستگاهي که قطار از آن حرکت مي کند و قطار ديگري از راه مي رسد. سايه روشن به سايه گفت: دمي پيش مي جنبيدي. اکنون بي جاني، دمي پيش نشسته بودي، آنک بيدار مي شوي. چرا پا به پا مي کني؟
كد كالا | 105020 |
ابعاد كتاب | 22 × 16 |
انتشارات | فرهنگ نشر نو |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ اول | 1402 |
نويسنده | جوانگ دزو |
مترجم | بهزاد بركت |
تعداد صفحات | 162 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.