دربارهی سابرينا و كورينا
به همه زنهايي فکر کردم که خانوادهام از دست داده بودند، به چيزهاي وحشتناکي که شاهدشان بودهاند، به رفتارهايي که صرفا تحملشان کرده بودند. سابرينا حالا تبديل شده بود به چهرهاي ديگر در ميان صف بلند مصيبتهايي که نسلها ادامه داشتهاند. و خيلي زود، وقتي مادربزرگم دوباره دلودماغ داشته باشد، مينشيند پشت ميز آشپزخانهاش، ليواني پلاستيکي پر از ليموناد توي دستهاي کجوکولهاش ميگيرد و قصه سابرينا کوردووا را تعريف ميکند _ اينکه چقدر مردها او را دوست داشتند، چقدر کم خودش را دوست داشت و اين چطور بالاخره او را به کشتن داد. قصهها هميشه پايان يکساني داشتند، فقط هر بار دختر متفاوتي ميمرد و من ديگر دلم نميخواست اين قصهها را بشنوم.
«داستانهاي اين کتاب همچون حريق شرارهاي به جان آدم مياندازند؛ با شخصيتهايش هم خنديدم و هم به گريه افتادم، شخصيتهايي که همه حرفها و کارهايشان را باور ميکنيم.»
«داستانهاي اين کتاب همچون حريق شرارهاي به جان آدم مياندازند؛ با شخصيتهايش هم خنديدم و هم به گريه افتادم، شخصيتهايي که همه حرفها و کارهايشان را باور ميکنيم.»
كد كالا | 107237 |
تاريخ چاپ اول | 1403 |
قطع كتاب | پالتويي |
زبانها | فارسي |
انتشارات | بيدگل |
ابعاد كتاب | 18 × 11 |
نويسنده | كالي فاهاردو انستاين |
مترجم | مزدك بلوري |
تعداد صفحات | 340 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.