دربارهی شهرهاي بينشان
قوبلاي خان سالخورده، امپراطور مغول، و مارکو پولوي جوان، سياح ونيزي، در باغي نشسته اند. قوبلاي خان احساس مي کند که پايان امپراطوري اش نزديک است. مارکو پولو توجه ميزبانش را به داستان هايي از شهر هايي جلب مي کند که حين سفر هايش در سراسر امپراطوري، از آن ها بازديد کرده است: شهر ها و خاطرات، شهر ها و آرزوها، شهر ها و معماري شان، شهر ها و مردگان، شهر ها و آسمان، شهر هاي تجاري و شهر هاي پنهان. در جايي از اين رمان، متوجه اين موضوع مي شويد که کالوينو، اصلا درباره ي شهر ها [به معني متعارفي که ما از کلمه ي «شهر» مي شناسيم]سخن نمي گويد. شهر هاي کالوينو، نه از فولاد و سيمان، بلکه از ايده ها و افکار ساخته شده اند. هر شهر، نشانگر آزمايش و امتحان کردن يک فکر است، يا همانطور که مارکو پولو در جايي به قوبلاي خان مي گويد: تو از عجايب هفت يا هفتاد گانه ي يک شهر لذت نمي بري، بلکه جوابي که [آن شهر] به يکي از سوالاتت مي دهد، لذت بخش است. رمان شهرهاي ناپيدا (نامرئي) کالوينو، سفري سوررئال و پست مدرن به زبان تخيل است و آميزه اي دلپذير از حالات روحي و بدني واحساسات و ماورا است.
كد كالا | 46067 |
تاريخ چاپ اول | 1392 |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
انتشارات | نگاه |
زبانها | فارسي |
قطع كتاب | رقعي |
نويسنده | ايتالو كالوينو |
مترجم | فرزام پروا |
تعداد صفحات | 152 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.