ملکه برفي (The Snow Queen) يک افسانه است که توسط هانس کريستين آندرسن نويسنده دانمارکي داستان‌هاي کودکان نوشته شد. داستان اين کتاب يکي از طولاني‌ترين و همچنين تحسين برانگيزترين داستان‌هايي است که توسط اين نويسنده نوشته شده؛ و از روي آن نسخه‌هاي مصور بسياري به چاپ رسيده است.
يک شيطان ، در فرم يک ترول(يک موجود افسانه اي)يک آينه جادويي ميسازد که ظاهر واقعي همه چيز را نشان ميدهد.اما يک روز آينه توسط بي احتياطي چند ترول ديگر به زمين مي افتد و آينه به هزاران تکه تقسيم ميشود که اين تکه ها توسط باد در سرتاسر سرزمين پراکنده شدند و در چشم و قلب هاي مردم نفوذ کردند و دلشان را مثل يخ سرد و بي رحم ساختند. تمام ترول ها به فرمان ملکه برفي (snow queen) شروع به جمع آوري قطعه هاي آينه کردند. در جايي از اين سرزمين پسرک کوچکي به نام کاي(kai) و دختر کوچکي به نام گردا(gerda)،در حيات ساختمان هايي با سقف مشترک و پنجره ي مجاور در شهر بزرگي زندگي مي کنند. کاي پسر مهربان و دلسوزي بود همچنين مهارت فوق العاده اي در درست کردن پازل داشت و گردا هم دختر خوب و سخت کوشي بود. در يک روز تابستاني کاي و گردا براي بازي بيرون رفته بودند آخرين قطعه ها از قطعات آينه در چشم و يکي ديگر در قلب کاي نفوذ مي کند از آن روز به بعد رفتار کاي تغيير مي کند و…
کتاب داستان ملکه ي برفي با جلد گالينگور (سخت) و در سايز رحلي، با برگه هاي گلاسه و محکم و تصويرگري هايي جذاب مناسب گروه سني (ج) تحرير و تدوين شده است.